در قالب یک طرح پژوهشی در پژوهشگاه علوم ورزشی انجام شد
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی طرح پژوهشی مقایسه نگرش به مواد ارتقاء دهنده عملکرد، بررسی تشابهات و اختلافهای بین فرهنگی در ورزش وزندگی روزمره دانشجویان ورزشکار، ایران و آلمان توسط دکترعلیرضا آقا بابا، عضو هیات علمی گروه روانشناسی ورزشی پژوهشگاه انجام شد.
امروزه استفاده از مواد ارتقاء دهنده عملکرد در ورزش و مکملهای غذایی به دلایل مختلفی توسط ورزشکاران رو به افزایش است. استفاده از مواد تقویتکننده عملکرد، داروها و روشهای مرتبط با آنها یکی از چالشهای اساسی جامعه ورزش برای چندین دهه بوده است. استفاده از مواد تقویتکننده عملکرد برای ورزشکاران آسیبهای متعددی را به دنبال دارد.
همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است ، در مورد تمایل و استفاده از مواد غیرمجاز هم این امر صدق میکند. در این راستا مراکز مبارزه با دوپینگ ، آموزش را برای افراد در معرض سوء استفاده از این مواد را در اولویت گذاشتهاند. به همین دلیل برای اینکه مشخص شود که کدام فرد و یا گروه تمایل به استفاده از این مواد رادارند توسط پرسشنامههای استاندارد موردبررسی قرار میدهند تا نگرش فرد را نسبت به اینگونه مواد مشخص کنند که در مواردی هم مؤثر بوده است. اما نکته ایی که حائز اهمیت میباشد این است که اکثر افرادی که عامداً به استفاده از این موارد رو میآورند در پاسخ به سؤالات پرسشنامهها صادق نیستند و طبیعی است که پاسخ واقعی را نمیدهند. بنابراین آگاهی درست و واقعی تمایل به این مواد ممکن است با خطا صورت پذیرد. پژوهشگران حوزه روانشناسی برای بررسی نگرش واقعی افراد از آزمونهای نگرش ضمنی استفاده میکنند تا قصدهای نا آشکار افراد را نشان دهند. به همین دلیل برای یافتن نگرش واقعی به استفاده از این مواد در این پژوهش از این روش استفاده گردید.
هدف از این پژوهش، بررسی نگرش ضمنی و آشکار در استفاده از مواد قانونی و ممنوع برای تقویت عملکرد در ورزش وزندگی روزمره در بین ورزشکاران زن- مرد ایرانی و آلمانی بود(شباهتها و تفاوتهای بین فرهنگی). مواد توسعهدهنده در این پژوهش به دو بخش مجازها (مورد مصرف در زندگی روزمره) و غیر مجازها (مورداستفاده در ورزش) تقسیمشدهاند.
نتایج آزمون نشان داد بین نگرش ضمنی و آشکار به مکملهای غذایی مجاز (مواد توسعهدهنده قانونی) و مکملهای تغذیهای (فروش آزاد) در دانشجویان ایرانی و آلمانی تفاوت معناداری وجود ندارد اما در نگرش ضمنی و آشکار به دوپینگ، همچنین داروهای تجویزی در بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد بدین معنی که اگرچه در نگرش آشکار تمایل به استفاده ازاینگونه مواد وجود ندارد، ولی نگرش ضمنی نشان میدهد که درواقع تمایل به استفاده از این مواد وجود دارد که نشان از پنهانکاری افراد در آشکارسازی تمایل آنها به مواد غیرمجاز میباشد.
به نظر میرسد تفاوت فرهنگی از یکسو و دسترسی آسان به مکملهای غذایی و مواد ممنوعه بهخصوص در ایران میتواند در گرایش افراد به مصرف این مواد دخیل باشد. لذا آموزش و فرهنگسازی میتواند از مصرف بیرویه مواد توسعهدهنده عملکرد پیشگیری کند.
آنچه در این پژوهش مشخص شد این است که دانشجویان ورزشکار ایرانی نسبت به ورزشکاران آلمانی پتانسیل بالایی برای مصرف مواد دوپینگی و ممنوعه دارند و این احتمال وجود دارد که در سایر اقشار ورزشکار این تمایل فزونی یابد، لذا پیشنهاد میگردد با توجه به آزمون نگرش ضمنی در آشکارسازی تمایل به استفاده از این مواد، از آن بهصورت وسیعی استفاده گردد تا ورزشکارانی که تمایل و نگرش مثبتی به استفاده از این مواد رادارند شناساییشده تا آموزشهای مربوطه به افراد ذینفع با اثربخشی بیشتری در دستور کار مسئولین، دانشگاهها و فدراسیونها قرار گیرد.
نظر شما :