در نشست دانشافزایی «کنشگری جامعه ورزش دانشگاهی در قبال جنگ تحمیلی» مطرح شد؛
جنبش جهانی «تحریم ورزشی» تنها راه مقابله با ماشین تبلیغاتی رژیم صهیونیستی است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دکتر علی عبدی در این نشست به تشریح نقش دیپلماسی ورزشی در ساختار دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی پرداخت و با بازخوانی تاریخی و تحلیلی سازوکارهای این رژیم در حوزه ورزش، پیشنهادهایی عملی برای مواجهه را مطرح کرد.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اهمیتِ سیاسیشدنِ عرصههای اجتماعی گفت که در جهان معاصر «همه چیز سیاسی شده» و ورزش نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ او افزود که امروز ورزش بهواسطه جایگاه اجتماعی و اقتصادیاش، هم محل نفوذ قدرت و هم طمع نهادهای ثروت است و از این رو عرصهای مهم در دیپلماسی عمومی به شمار میآید.
او با توضیح مختصری پیرامون شکلگیری و ماهیت رژیم صهیونیستی، تولد این موجودیت را «منحصربهفرد و پرابهام» خواند و تصریح کرد که از آغاز، این رژیم علاوه بر اتکا به قدرت سخت، بهصورتی سازمانیافته از دیپلماسی عمومی و فرهنگی — از جمله ورزش — برای بازتولید مشروعیت و تداوم بقا استفاده کرده است.
دکترعبدی با بیان نمونههای تاریخی تأکید کرد که ورود رژیم صهیونیستی به میدان ورزش پیش از تاسیس رسمی آن آغاز شده و بهعنوان نمونه به راهاندازی «المپیک مکابی» از دهه ۱۹۳۰ اشاره کرد که تبدیل به سیمای سازمانیافتهای از حضور ورزشی صهیونیستها در سطح بینالملل شده است. وی افزود که این ساختار ورزشی و فرهنگی بعد از تاسیس رژیم تقویت و متمرکز شده است.
این پژوهشگر در ادامه به سازوکارهای تشکیلاتی و گسترده هاسپارا (مفاهیم و دستگاههای تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی رژیم) پرداخت و توضیح داد که این ساختار هماکنون مجموعهای از زیرمجموعهها و نهادها را دربرمیگیرد — از دفتر نخستوزیری و نهادهای امنیتی تا وزارتخانههای فرهنگ، گردشگری و دیاسپورا — که همه در راستای مهندسی تصویر و نفوذ بینالمللی فعالیت میکنند.
وی سپس با آوردن مثالهایی از مداخلات این شبکه در حوزه ورزش به پروندههایی چون پروندههای فردی ورزشکاران اشاره کرد و گفت که مواردی مانند پروندههایی که بهظاهر «اتفاقی» جلوه میکنند، غالباً بخشی از پروژهها و عملیات هدفمند هاسپارا با پیوستهای اطلاعاتی و امنیتی هستند. وی بهطور مشخص از پروندههای تحتنظر موساد و سازوکارهای پیشبرنده برای جذب و بهرهبرداری از چهرههای ورزشی سخن گفت.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش به نمونههای تاریخی تعامل ورزش و سیاست اشاره کرد؛ و افزود:«المپیک مونیخ ۱۹۷۲ نمونه بارز است؛ سازمان آزادیبخش فلسطین سه نامه به کمیته بینالمللی المپیک نوشت و اعلام کرد که ملت فلسطین یکی از ملل جهان است و حق مشارکت در مسابقات بینالمللی المپیک را دارد و برای همین حاضر است تیمهای ورزشی خود را به المپیک بفرستد. این درخواستها توسط کمیته بینالمللی المپیک بیپاسخ ماند و هیچ جوابی به سازمان آزادیبخش فلسطین داده نشد. این بیاحترامی باعث شد که فلسطینیها مجبور شوند واکنشی قاطع نشان دهند که منجر به گروگانگیری ورزشکاران اسرائیلی توسط گروه چریکی سپتامبر سیاه شد.»
وی همچنین از تجربههای داخلی و مسابقات فوتبال تاریخی ایران و اسرائیل بهعنوان نمونههایی نام برد که نشان میدهد ورزش میتواند میدان ظهور افکار عمومی و دیپلماسی مردمی باشد.
در بخش راهکارها، دکترعبدی پیشنهاد کلیدی خود را مطرح کرد: راهاندازی یک جنبش بینالمللی «بیدیاس ورزشی» (جنبش تحریم، عدم همکاری و تحریم ورزشی) که مستقل از دولتها و بهصورت NGO و خودجوش شکل بگیرد. او توضیح داد که چنین جنبشی در صورت فراگیر شدن و داشتن پیوستهای حمایتی و حقوقی میتواند فشار مؤثری بر نهادهای بینالمللی ورزشی وارد کند و فضای مشروعیت رژیم صهیونیستی را بیش از پیش متأثر سازد.
دکترعبدی تاکید کرد که این جنبش باید چند ویژگی داشته باشد: بینالمللی و فراگیر بودن، داشتن پیوستهای حمایتی اقتصادی و حقوقی برای ورزشکارانی که داوطلبانه از رقابت با نمایندگان رژیم صهیونیستی استنکاف میکنند، و ارائه مشوقهای ملموس (مالی، آموزشی و ورزشی) تا هزینههای ناشی از فشارهای بینالمللی برای ورزشکاران کاهش یابد. وی افزود که در غیاب حمایت دولتی گسترده، تمرکز بر ظرفیت نهادهای اجتماعی، احزاب چپ، سازمانهای مدنی و شبکههای مردمی میتواند تعیینکننده باشد.
انتهای خبر/
نظر شما :